پارلاپارلا، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره

در من جوانه ای است که بی تاب رویش است

من اینجا بس دلم تنگ است

  زیبای یکدانه ام برای تجربه ای شیرین در کنار خاله مارال و ترانه که عاشقانه دوستشان داری و ماما شهلا و پدر که هیجان انگیزند برایت و عشق کردنی بناست 4 روز نباشی، نبویمت ، شب بیدار نمانم (که ماندم دیشب). تو با هرچه در توان داری لذت ببر و غرق شو در آغوش بی دغدغه مهر و من اینجا قدر 10 تای بچگی دلم برایت تنگ است. پر می زتد، خانه بوی نای بی کسی می دهد.  عروسک جیغول که لحظه آخر پرت کردی کنار مبل دیشب زیر پایم سوت کشید و تو نبودی که ادای جیغش را درآوری. و من دلم خوش است که دارد به همه تان خیلی خوش می گذرد و من مادرم   http://picasion.com/     ...
31 تير 1394

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم

وروجک کوچک شیرینم دلپذیرترین ترسها را در عمرم این  روزها تجربه می کنم وقتی با کوتاهترین غفلت زیر میز، لبه تخت، کنار سطل آشغال، در حال بلع دسته کلید، با خرواری مقوا در حلق پیدایت می کنم     در نورد دنیای آدمیان را با دستان پرقدرت و پاهای توانمندت قهرمان مادر     روزهای سخت یه در!! خانوم ماما و آقا بابا!! ببینید چه موهبتی در خانه تان دارید!!     چه زیباست با چشمت آیینه بازی!!!     ژیگولک من دیدن دوربین قبل از بغل شدن برای بیرون از خانه رفتن را دستور برای ختم غرغرنامه می داند   ...
19 تير 1394
1